گروه سیاسی برهان؛ در شرایط «پیچ بزرگ تاریخی» مجموعهای از گفتمانها و خرده گفتمانها در حال رقابت هستند. تأکید مقاممعظمرهبری بر بیداری اسلامی، تحرک مسلمین و تمدنسازی اسلامی دقیقاً ناظر به اهمیت تاریخی گذار از این مرحله است. عبور موفق از این «پیچ بزرگ تاریخی» الزامات خاص خود را داراست.
در همین راستا برای تبیین الزامات و ضرورتهای عبور موفق از این معبر تاریخی، با «حجتالاسلام حسنعلی سلمانیان» عضو هیئت علمی پژوهشگاه اندیشهی سیاسی اسلام، دانش آموختهی فقه و دکترای مبانی نظری اسلام به گفتوگو نشستهایم.
برای ورود به بحث تعریف «پیچ بزرگ تاریخی» و علت اهمیت این مرحلهی تاریخی و سپس علت طرح این موضوع از سوی رهبری انقلاب چیست؟
در تعریف این واژه آنچه اجمالاً به ذهن میرسد این است که «پیچ بزرگ تاریخی» به موقعیتی حساس یا مرحلهای بسیار مهم که یک ملت از سر میگذراند تا به یک نقطهای برسد و آن را مقصد خود قرار میدهد که در آن حیات و ممات فرهنگی و تمدنی آن ملت رقم میخورد؛ گفته میشود که چنانچه از این برههی تاریخی به خوبی عبور نکند و در «پیچ تاریخی» گیر کند، ممات آن اندیشه و تمدن رقم خواهد خورد.
نکتهی دیگری که بیانگر اهمیت والای این گذار است اینکه آنسوی این مرحله به درستی قابل رؤیت نیست؛ اما رهبری با توجه به اشرافی که بر اوضاع و شرایط دارند و به فرآیندهای متعدد فراروی جامعه آگاهی دارند، «پیچ بزرگ تاریخی» را رصد کردهاند و آنسوی این برهه را تجلی موفقیتها دانستهاند که اگر از این پیچ رد نشویم تمام تلاشهایی که انجام دادهایم از بین خواهد رفت.
نکتهی مهمتر این است که باید توجه داشت تاریخ وقوع قرار گرفتن مردم در این «پیچ تاریخی»، امروز نیست. اگر رهبری هماکنون این بحث را مطرح کردهاند، آگاهیبخشی به مردم و مسئولین و همهی افراد جامعه نسبت به این مرحلهی حساس بوده است.
الزامات و ضرورتهای اندیشهای جامعه اعم از مردم، سیاسیون، مسئولین، رسانهها و ... در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چیست؟
برای پاسخ به این سؤال میتوان مجموعهی نکات حول این بحث را در دو نکته خلاصه کرد:
الف) آگاهیبخشی به مردم و مسئولین؛
به عبارت دیگر، توجه داشتن به نقطه و مختصاتی که امروز در آن قرار گرفتهایم؛ موقعیت جغرافیایی ما در اندیشه و تفکر چیست؟ یعنی از کجا حرکت کردهایم؟ امروز در کجا هستیم؟ به کجا رسیدهایم و به کجا حرکت میکنیم
ب) توجه به جنبهی رفتار عملی مردم و مسئولین.
برای تحقق بخشیدن به عبور سلامت از پیچ تاریخی.
در بخش اول عرض شد که محور بحث، آگاهیبخشی است. آگاهیبخشی یعنی اینکه هم خود بدانیم، هم دیگران را آگاه کنیم.
برای این نکته، مردم و مسئولین به چند نکته باید توجه کنند:
1. توجه به سیر تاریخی که تا کنون برای رسیدن به این نقطه طی نمودهایم؛
هر ملتی که از گذشتهی خود بیخبر باشد نمیتواند به خوبی به سوی آینده حرکت کند. به عنوان مثال، اگر یک قافله نداند که از کجا حرکت کرده و به کجا میخواهد برود و چه مشکلاتی را پشت سر گذاشته یا اگر یک کشتی که در یک دریا حرکت میکند، اگر نداند از کجا حرکت کرده و از چه طوفانهایی گذشته، یا چه ظرفیتهایی دارد، نمیتواند به درستی مسیر خود را طی کند.
در هر صورت، برای دانستن این موضوع لزومی ندارد تمام تاریخ را بدانیم، بلکه میبایست نقاط و مراحل حساسی را که در گذشته داشتهایم، با دقت بیشتری مرور کنیم. در این راستا، به چند موقعیت تاریخی که تا کنون پشت سر گذاشتهایم توجه میدهم. تمامی کسانی که اهل اندیشه و مطالعه هستند میدانند که در دورهی میانی قرون وسطی که مسیحیان از علم و تمدن به لحاظ اندیشهای و عملی عقب بودند، تمدن اسلامی بالاترین تمدن در دنیا بوده است. حال چه شد در دورهای که تمدن اسلامی برترین بود به مرور کمرنگ شد و تمدن غرب، با مؤلفههای خاص خود، غلبه پیدا کرد؟
«ویل دورانت»، تعبیر جالبی دارد:
«در جنگهای صلیبی، مسیحیان در 8 جنگ از مسلمانان شکست خوردند، اما ما بودیم که پیروز شدیم، آن شکستها مقدمهی پیروزی شد. ما نقاط ضعف خود و نقاط قوت مسلمانها را پیدا کردیم و از آن شکستها تمدنی را ساختیم که امروز برترین تمدن است»
اگر در همان برهه مسلمانان اندکی تلاش میکردند و شناخت بیشتری نسبت به آن دوران و تفکر جامعهی مسیحی که به ظاهر به لحاظ اندیشهای و نظامی شکست خورده بود و موقعیت آنها را درک میکردند این امکان وجود داشت که حتی اروپا مسلمان شود و تمدنی به اسم تمدن غربی و مدرن به وجود نیاید.
2. توجه عامل استعمار و ورود کشورهای غربی به کشورهای اسلامی؛
ما هنوز از غفلت تاریخی اواخر صفویه و بهخصوص دورهی قاجار رنج میبریم. از اواخر دولت صفویه با ورود استعمار نوعی خود غفلتانگاری بر ایرانیان حاکم میشود. در دورهی قاجاریه نیز مجدد همین اتفاق میافتد. بعضی از روشنفکران برای بازسازی تمدن غرب در ایران، بنای ضدیت با دین گذاشتند و با طرح شعار جدایی دین از سیاست به عنوان عامل پیشرفت، ایجاد پروتستانیزم اسلامی را پیگیری نمودند. در حالی که اوج تمدن ما زمانی است که دین به سیاست نزدیک میشود. هرگاه علما به سیاست نزدیک میشوند و به تعبیر امامخمینی زمانی که صفویه در مدرسهی مرحوم علامه مجلسی و شیخ بهایی و دیگران بودند، تمدن اسلام رشد کرد.
3. توجه به مبانی فکری انقلاب اسلامی؛
اگر ندانیم که چرا، با چه اندیشهای و با چه کسانی انقلاب کردهایم، پی به اهمیت مرحلهی کنونی نخواهیم برد. چنانچه اندیشهی اندیشمندانی چون شهید بهشتی، شهید مطهری، امامخمینی و مقام معظم رهبری و دیگر عزیزان و سایر مبارزینی که انقلاب را تئوریزه کردند را نشناسیم، نخواهیم دانست که این پیچ تاریخی چرا به وجود آمد.
بنابراین، آشنایی با انقلاب اسلامی و فهم اندیشههای بنیانگذار انقلاب اسلامی و کسانی که آن را تئوریزه کردند، نیاز سومی است که سبب میشود که مردم و مسئولین بتوانند با موفقیت از این برهه گذار کنند. اگر سخنان امامخمینی و رهبری انقلاب را به طور شفاف بیان میکردیم امروز ما مشکلی نداشتیم یا حداقل برای گذار از این پیچ تاریخی با حداقل مشکل مواجه بودیم. سالها از پس هم میگذرند اما در سالگرد هفتم تیر، شهادت شهید مطهری، مفتح و سایر عزیزان و شهدا، فقط به یک صوت، به یک کلیپ اکتفا میکنیم. سؤال این است که چرا اندیشههای آنها را نمیخوانیم؟ اندیشههای این افراد بیمهکنندهی انقلاب است.
این انقلاب با اندیشههای این عزیزان بهخصوص امامخمینی بنا شده است؛ تا زمانی که این اندیشهها برقرار، زنده و با طراوت باشند، میتوانیم به خوبی از این پیچ تاریخی عبور کنیم. همچنان که جنگ را با اندیشههای حضرت امام پشت سر گذاشتیم، فتنه را با اندیشههایی که رهبر انقلاب به جامعه تزریق کردند و جامعه را احیا، زنده و با طراوت نگه داشتند، پشت سر گذاشتیم.
4. توجه به اوضاع و شرایط بینالمللی؛
در پیچ تاریخی فقط بحث گذر از تاریخ و عبور از یک معبر نیست. کسانی ما را رصد میکنند و در کمین ما هستند، لحظهای غفلت، موجب میشود که شهابسنگی از کینهها و دشمنیها بر ما فرود آید. امامخمینی تعبیر زیبایی دارند: «ما با صدای بلند فریاد میزنیم که ای خوابرفتگان-اشاره به کشورهای عرب منطقه- به پا خیزید که در کنار لانهی گرگ منزل دارید.»
در پیچ تاریخی فقط بحث گذر از تاریخ و عبور از یک معبر نیست. کسانی ما را رصد میکنند و در کمین ما هستند، لحظهای غفلت، موجب میشود که شهابسنگی از کینهها و دشمنیها بر ما فرود آید.
باید توجه داشت که این معبر تاریخی، جادهای است که تماماً ایمن نیست، حضرت امام(رحمتاللهعلیه) فرمودند: «دولت آمریکا دولتی است که به ذات تروریست است» این مطلب بیانگر این موضوع است که در این پیچ تاریخی جهان امروز، دنیای خیلی امن و راحتی نیست، جهانی است که هم گرگ دارد و هم روباه.
بنابراین در این اوضاع توجه به آموزهی مهم حضرت امامخمینی برای ایجاد بسیج مستضعفین جهانی ضروری است. از این رو دولتمردان باید به سمت ایجاد بسیج مستضعفین جهانی بروند. باید برویم به این سمت که مظلومین و مستضعفین عالم، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، شیعه و غیرشیعه، مسیحی و غیرمسیحی، جهان را گرد هم جمع کنیم. زیرا آنچه مدنظر است، ایجاد بسیج مستضعفین جهانی است نه لزوماً مسلمان.
5. توجه به نقش ویژهی مدیریت رهبری در عبور از پیچ تاریخی؛
هر پیچ تاریخی و هر گذری نیاز به یک قافلهسالار دارد، در غیر این صورت کاروان نصیب دزدهای بیابان میشود. حضرت امام فرمود: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد.» شهید آیتالله بهشتی از خاطرات مبارزین هند نقل میکنند که وقتی مبارزه شروع شد در مقاطع مختلف هر کسی پیشنهادی داشت. اما هرگاه به پیشنهادات گاندی عمل میشد به موفقیتی نائل میشدیم تا اینکه با محور قراردادن اندیشههای او در نهایت استعمار بریتانیا را از هند بیرون کردیم.
ما مقاطع مختلفی را بعد از رحلت امامخمینی گذراندیم، هر بحرانی که اتفاق افتاد مقام معظم رهبری چارهای اندیشید و با آن با کمترین تلفات و بیشترین توفیقات به پیش رفتیم. رسانههای مختلف دنیا، میگویند: «تا زمانی که رهبری در ایران هست، نمیتوان ایران را از بین برد.»
رهبری به عنوان یک کارشناس و کسی که در مقاطع مختلف تاریخی نظام بوده و با اندیشههای مختلف موافق و مخالف نظام درگیر بوده و از نزدیک آنها را لمس کرده، با روشنفکران وطنی و ضدوطن یا ضددین همراه بوده، در مسئولیتهای مختلف سیاسی، جنگ و صلح و نیز با امام همراه بوده است و بعد از امام هم این کاروان را در همهی بحرانها مدیریت کرده است. اگر بخواهیم از این پیچ تاریخی به سلامت بگذریم باید شعور سیاسی خود را با تحلیل مقام معظم رهبری متناسب کرد. البته به این معنا که نه جلوتر از رهبری حرکت کنیم، نه عقبتر از ایشان، بلکه همراه او حرکت کنیم.
معنای این همراهی این نیست که ابتدا رهبری موضوعی را مطرح کند تا پس از ایشان مسیر را ادامه دهیم بلکه پیوسته باید به وظیفهی خود عمل کنیم. گاه یک سرباز باید حتی زودتر کاری را انجام دهد، لزومی ندارد فرمانده در خط مقدم باشد، اما آن مسیر باید مسیری باشد که رهبری نشان میدهد.
باید شعور سیاسی خود را با تحلیل مقام معظم رهبری متناسب کرد. البته به این معنا که نه جلوتر از رهبری حرکت کنیم، نه عقبتر از ایشان، بلکه باید همراه او حرکت کرد. معنای این همراهی این نیست که ابتدا رهبری موضوعی را مطرح کند تا پس از ایشان مسیر را ادامه دهیم بلکه پیوسته باید به وظیفهی خود عمل کنیم.برای گذر از پیچ تاریخی باید شأن نزول بیانات ایشان را پیدا کنیم
از این رو باید شعور خود را با شعور ولی فقیه تنظیم کنیم. تجربهی تاریخی نشان میدهد هرگاه جریانهای سیاسی شعور خود را با منویات رهبری تنظیم کردهاند، موفق بودهاند. در این راستا میبایست به شعارها یا واژگانی که مقام معظم رهبری مطرح میکنند، توجه ویژه داشت. یکی از کارهایی که یک اندیشمند و رهبر بزرگ انجام میدهد، واژهسازی است. به عنوان نمونه، پیغمبر واژگان مختلفی مثل تعصب قبیلهای و عشیره را از جاهلیت کنار گذاشتند و به جای آنها واژگان اسلامی مثل تقوا، جهاد و مفهوم شهادت را جایگزین کردند.
امامخمینی(رحمتاللهعلیه) نیز در جریان انقلاب واژهسازی کردند و به جای ابرقدرتها، استکبار جهانی و به جای محرومین واژهی مستضعفین را مطرح کردند. زیرا این واژهها بار معنایی دارند. مستضعف کسی است که حقش پایمال شده و باید حقش ستانده شود.
در روایات داریم «کلکم راع و کلکم مسئول»، مقام معظم رهبری نیز، واژهسازی را آغاز کردهاند. این جا باید همهی افراد اعم مردم، مسئولین توجه داشته باشند که بیانات رهبری شأن نزول دارد، وقتی رهبری واژهای را به کار میبرد یا سخنی را نقل میکند، در خلأ سخن نمیگوید، به طور حتم ناظر به یک افراد یا موضوعاتی است.
برای گذر از پیچ تاریخی باید شأن نزول بیانات ایشان را پیدا کنیم، به عنوان مثال ایشان واژههای «خودی» و «غیرخودی» را مطرح کردند. منظور ایشان از غیرخودی، کسی است که به رابطهی با آمریکا اعتقاد دارد. نباید اجازه داد در این قافله کسانی حضور داشته باشند که حرکت قافله را قبول ندارند و مسیر قافله را تغییر دهند. از این رو باید خطوط قرمر مدنظر رهبری را در نظر داشت.
جامعه (مردم و مسئولین) چه وظایف عملی بر عهده دارند؟
بنده از لحاظ ضرورتهای رفتاری، جامعه را به دو موضوع توجه میدهم:
1. عمل به تکلیف؛ همه باید توجه داشته باشیم که «کلکم راع و کلکم مسئول عن رأیته» یعنی همهی ما مسئول هستیم. این گونه نیست که فقط یک روحانی، وزیر و رئیسجمهور مسئول باشد. حضرت امام فرمودند زمانی که هر کس به وظیفهی اجتماعی و دینی خود به خوبی عمل کند، گذار از این مرحله با دشواری کمتری مواجه خواهد شد.
2. حفظ وحدت؛ همه باید بدانیم که این فقط ما نیستیم که در حال گذار از پیچ تاریخی هستیم بلکه تمام محرومین و مستضعفین جهان را به حرکت انداختهایم که اگر انشاءالله با موفقیت از این مرحله بگذریم، اوضاع جهان تغییر خواهد کرد. یکی از اشکالات جدّی در هر امر اجتماعی، بحث اختلاف و نیازمندی به وحدت است. یکی از علتها و به تعبیر امامخمینی علتالعلل اختلاف، از بین رفتن وحدت است.
یکی از ریشههای تفرقه و نبود اتحاد، حب نفس و خودبزرگبینی است. به عنوان نمونه در موضوع فتنهی 88، ریشهی اقدامهای بسیاری از افراد چیزی جز هوای نفس نبود. به تعبیر امامخمینی لازمهی گذر از این دنیای زودگذر و به دنبال آن پیچ تاریخی، مسئلهی هوای نفس است که باید با توجه و التفات به خدا و خلوص نیت از این چالش پر تنش عبور کرد.